نشریه الکترونیکی آیت
اجتماعی - فرهنگی - سیاسی
اجتماعی - فرهنگی - سیاسی
دوشنبه 95/03/03
1. آیا اصلاح انسان ممکن است؟آیا برای اصلاح برنامه ای مشخص وجود دارد؟
2. مهم ترین عوامل موثر در تعلیم وتربیت و اصلاح نسل کدامند؟
در پاسخ سؤال اول، باید از جهت علمی و مذهبی و فطری ویژگی تحول پذیری انسان را بررسی کنیم؛ باید توجه داشته باشیم که دوران کودکی، دوران اثر پذیری است.
باید بدانیم که در اجرای برنامه تربیتی نیز سه نکته مهم وجود دارد:شناخت انسان، درمان او و صبر و شکیبایی داشتن در این مسیر.
در پاسخ سؤال دوم باید گفت عوامل متعددی در تعلیم وتربیت واصلاح نسل تاثیر گذار است؛محیط یعنی همه عوامل وشرایطی که فرد را در خود شناور میسازد، از جمله خانواده، مربیان، صالحان، جامعه ورسانهها.
امکان اصلاح و تربیت
با مشاهده اصلاح وتربیت موجوداتی غیر از انسان در طبیعت ،که شعور و عقل انسان را ندارند، مانند آموزش دادن به حیوانات برای انجام یک سری مأموریتها؛ و پرورش گیاهان وشکل دادن به جامدات؛ انسان که اشرف مخلوقات است با ویژگی خاص واستعدادهای بلقوه میتواند برسد به جایی که دست فرشته از آن کوتاه است.
لذا از دیدن ناهنجاریها نباید ناامید شد، چون انسان قابلیت تغییر وتحول در روح و روان دارد. تجربه هم به ما نشان داده که افرادی بعد از عمری زندگی بد، متحول شده اندو برعکس افراد درستکاری که به یک مرتبه دچار فساد شده اند.که نمونههای قرآنی هم داریم، مثل ابلیس ….
«با توجه به اصل اصلاح که در دوران کودکی، آشکارتر از هر زمان دیگری جلوه گر است، باید به جای زیر زره بین گذاشتن رفتارکودک، مواظب ارتباط او با محیط اطراف وعوامل محیطی پیرامون او باشیم.کودک به رنگ محیط پیرامون خویش در میآید و لذا با تغییر محیط اطراف او، کودک هم تغییر میکند».1
محیط تعلیم و تربیت، همچون خانواده از مهم ترین عوامل مؤثر در تربیت است. نقش معلم و مربی در شکل گیری شخصیت انسانی و ساختار روحی و رفتاری او از نقشهای کلیدی است. پیام آوران الهی برترین معلمان و مربیان بشرند که بهترین مدرسه تعلیم و تربیت را بنیان گذاشتند. پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» رسالت خود را رسالت تعلیم و تربیت میدانست. بنابراین محیط مدرسه از جمله مهم ترین عوامل مؤثر در تربیت به نحو اقتضاست که میتواند استعدادهای آدمیان را در جهات مثبت و منفی سامان دهد و اشخاص عالم، عاقل، متفکر، مهذب، موحّد، عدالت جو، فداکار و یا خلاف اینها تحویل جامعه دهد. به بیان امام خمینی «ره».«معلم است که انسانها را یا مهذب بار میآورد، متعهد بار میآورد و یا انگل بار میآورد و وابسته، همه از مدرسهها بلند میشوند، همه سعادتها و همه شقاوتها انگیزه اش از مدرسههاست و کلیدش دست معلمین است» .2
پنجشنبه 82/11/30
با تو می گویم حدیث ناگفته ام راکه در طول 4 سال با کلید سکوت آن را در دلم نگه داشته ام حتی به چشمانم نیز اجازه فاش کردن حرفهای ناگفته ام را ندادم.
من که پا به حوزه گذاشتم تنهای تنها بودم بدون هیچ وابستگی، اما حالا باید بروم با بسیاری از خاطره های شیرین خدا حافظی کنم.
آری می گویم خدای خوبم، تو انقدر با پرده پوشی و خوبیت مرا شرمنده کرده و اجازه ورود به خیمه بهترین بنده ات ،یعنی امام زمان «عج»را به بدترین وسیاهرو ترین بنده ات عطا کردی.
از اساتید بسیار خوبم بخصوص حاج آقا انتظاری گرفته تا سرکار خانم محمدی بگویم که چقدر در طول 5سال با صبر و و گذشتشان مرا همراهی کردند.، و خطاهایم را از کوچک گرفته تا بزرگ را ندیده گرفته اند، تا آنجا مرا مورد محبت قرار داده اند که اجاز تدریس به من دادند.
واز معاون فرهنگیمان خانم برهانی بگویم که مرا در طول چند سال با شوخیهایم تحمل کرد و زمانی که بی اجازه کاری انجام می دادم با اخمی که تبسم گذشت را به دنبال داشت مرا می بخشید.
اما از طلاب خوبی بگویم خصوصا از کسانی که برای اولین بار با آنها تدریس را شروع کردم چه بسا که بسیاری با من همدوره بودند و یا عده ای دوست . اما آنقدر با گذشت و فداکار بودند که مرا تحمل کردند و به خاطر فداکاریهای آنان بود که من توانستم در سال های بعد در تدریس موفق شوم.
از کتاب …..ادبیات بگویم که چقدر با او خو گرفته بودم وچه قدر خوب بود که به بهانه درس ادبیات در محضر طلاب طلبگی می کردم و با هر متن ادبی که در تمرین در می نگاشتم در دریای معنویت سیر می کردم.
خداوند را دوست دارم به خاطر دوستان خوبی که به من هدیه کرد که با دیدن آنان یاد خدا در دل من زنده می شد.
آری همان ها بودند که با گریه هایم، گریه می کردند و با خنده هایم می خندیدند.
آنهایی که که همیشه به یاد خدا بودند و مرا نیز با حضورشان به یاد خدا می انداختند.
من دوست شدن با آنها را تمرین می کردم و هیچ وقت به ذهنم خطور نمی کرد که روزی باید از آنها جدا شوم.اما با این بهانه هم که شده بگویم که چقدر دوستشان داشتم و دارم و خواهم داشت.
امید دارم با دعای خیر همه اساتید و خواهران عزیزم و بخصوص شما دوستان عزیزم از شرمندگی خدا و مولایم امام زمان«عج» در بیایم.
به امید روزی که زندگی با مولایمان را تجربه کنیم.
معصومه نویدی
چهارشنبه 81/11/30
بی پناهی عصر حاضر از آغاز قرن بیستم تا کنون بیش از یک میلیارد نفر دست به خودکشی زدهاند و جوانان بیشتر از دیگران خودکشی می کنند. تلفات نظامی آمیکا در میدانهای جنگ جهانی دوم سیصد هزار نظامی بود، ولی در همان مدت ، دو میلیون آمریکایی بر اثر بیماری قلبی تلف شدند که نیمی از این رقم به سبب نگرانی بوده است.
در آلمان روزانه یک میلیون قرص خواب آور مصرف می شود! جهان متمدن و انسان قرن فضا نیز با بیماری نگرانی دست به گریبان است. این بلای نوین و بیماری قرن، دامنگیر بسیاری از آدمها شده و همه را به نابودی تهدید می کند.
نگرانی «ام الامراض » و سرچشمه تمام یا اغلب بیماری های روحی و جسمی است. سوء هاضمه ،زخم معده ، سرطان ، ناراحتی های قلبی ، فلج و …حتی درد دندان و کرم خوردگی آن و یک سوم امراض جلدی ناشی از نگرانی و دلواپسی و هیجانات روحی است.«کلیدهای خوشبختی»ص 263
نگرانی لازمه زندگی است!
چون در زندگی ، پدیده های برابر هم و متضاد وجود داشته و دارد ، نیش ونوش، زشت و زیبا، روشنایی و تاریکی و…پس اضطراب و ناراحتی و نگرانی تا حدی لازمه زندگی بشر است و فقدان آن بی خیالی محض و بی غم بودن از نظر روانشناسی نوعی بیماری و نشانه جنونی موسوم به «سپسی کوپاتی» است.«از کتاب آنسوی چهره ها ص35 »
بنابراین در چنین عصری که دلهره در ذات آن نهفته است خواه نا خواه ، مبارزه با نیش ها، زشتی ها، وتاریکی های زندگی از طریق صحیح وراه اصولی باید صورت بگیرد تا زندگی سالم وسعادتمندانه هر فرد تضمین گردد.
نیاز به ایمان ومعنویت ، امام هفتم علیه السلام به هشام می فرماید: لقمان حکیم به پسر خود گفت: دنیا دریای ژرفی است که انسان های زیادی در آن غرق شده اند، تقوی و پرهیز گازی کشتی توست ؛آن کشتی که پر از ایمان است بادبان های ان توکل به خدا نگهبان و پاسدارش عقل و فکر راهنما وناخدایش علم وتدبیر وسکان آن بردباری وتحمل است.«اصول کافی ج 1» که در برابر فشار و توفان و امواج سهمگین دریایی زندگی خرد نمی گردد. فقدان ایمان ونیاز بسیار بشر به آن آنچنان مهم است ونقش آن در زندگی انسان ها آنقدر احساس می شود که بزرگترین روانشناس معاصر پرفسور «کارل یونگ» می گوید: بیماری قرن ما بیماری مذهبی است.بی مذهبی پوچی وبی معنا بودن زندگی را سبب می شود وداشتن مذهب و آرمان به زندگی مفهوم می بخشد. بدون مذهب و ایمان حقیقی آرامش وجود نخواهد داشت.
قرآن کریم در این زمینه تعبیر جالبی دارد هرکه از یاد خدا غفلت ورزد و از ایمان و دین روی برتابد مسلما زندگی او تنگ ، رنج آور، درد آور خواهد بود«طه 125»
فاطمه فتحی
چهارشنبه 81/11/30
دو ستان و آشنایان شهید قدوسی آن عالم مجاهد ، نوشته اند:
«….ایشان حتی به مستحبات و مکروهات بسیار اهمیت می داد. نماز شب را برای روحانی لازم می دانست یک شب در مسجد گوهرشاد با نگرانی خاصی می فرمود: برایم بسیار ناگوار و غیر منتظره بود که شنیدم یکی از اساتید مدرسه حقانی مقید به نماز شب نیست.
با ایشان صحبت کردم.
معلوم شد سبکی معده را در شب رعایت نمی کند بار دیگر می فرمود: ما وقتی در نهاوند بودیم سال یک بار به صورت خانوادگی منزل یکی از آشنایان دعوت می شدیم من پس از تکرار چند نوبت دیدم همان شبی که ما در آن مهمانی غذا می خوریم نماز صبح روز بعد به آخر وقت کشیده می شود (و موفق به نماز شب نمی شوم) متوجه شدم در اموال آن شخص اشکالی وجود دارد.
تهجد ونماز شب و دعاهای متنوع و مأثور شور جایگاه خاصی نزد او داشت. کمتر مجلسی بود که قدوسی در آن سخن بگوید ولی نماز شب و اهمیت ۀن مطرح نشود. او معتقد بود طلبه ای که نتواند خواب و بستر گرم را رها کرده، برای نماز از آن بگذرد در آینده از خیلی چیز ها نخواهد گذشت… او ریا را آفت اخلاص می دانست و در عین حال می گفت گاهی شیطان با همین حربه ریا نفس را بر شما حاکم می سازد و به اسم این که «شاید ریا شود» مانع نماز شب شما می شود و جلوی مناجات و دعای شما را می گیرد.
عصر روز عرفه با اینکه برای درس اهمیت فوق العادهای قایل بود،کلاسهارا تعطیل می کرد تا طلاب دعای روز عرفه را عرفه بخوانند.
برای محصلین اردوی مسجد جمکران تشکیل می داد تا در آن مسجد دعا و نماز برگزارشود. محبوبترین و والاترین محصل مدرسه متهجد ترین ها بودند نه درسخوان ترین ها.
هنگامیکه برخی دوستان مدرسه مطرح می کردند اگر به جای نماز شب و دعا به مطالعه پرداخته شود بهت خواهد بود، می گفت: ولی حضرت امام خمینی رح می فرمودند: نماز شب وقت چندانی نمی گیرد و بدین وسیله ضرورت تعبد را در کنار تعلم گوشزد می کرد او می گفت طلبه ای که هنگام نماز شب بیدار باشد و نماز شب نخواند از اشرار خواهد بود.
«…،این مرد بزرگ و مربی نمونه نماز شبش ترک نمی شد و هر وقت شب بیدار می شد تجدید وضو می کرد وبعد می خوابیدچون خود را در محضر خداوند می دید»خوشا به حال این ستارگان پر نور شبهای ظلمانی و مصادیق ای آیات شریفه:كَانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ
آنها كمي از شبها را ميخوابيدند. وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ و در سحرگاهان استغفار ميكردند. 17 ,18 ذاریات
یادنامه شهید قدوسی، ص 76
چهارشنبه 81/11/30
امروز دولت اسرائیل خطرناک ترین تروریست ها را در خود دارد. آنهایی که در رأس این دولت ند، کسانی هستند که در فاجعه بارترین قضایای تروریستی، خودشان شخصاً دستور داده اند و شرکت داشته اند؛ الان هم هرروز ترور میکنند و درکنار امریکا هم هستند.
دست امریکا به همه جنایاتی که رژیم صهیونیست در این چند سال انجام داده، آلوده است و در این روزها هم با کمال قساوت و وحشیگری، جنایات خود را دنبال میکند.
ما دولت امریکا را در مبارزه با تروریسم، صادق نمیدانیم. آنها صداقت ندارند و راست نمیگویند؛ اهداف دیگری دارند. ما امریکا را برای هدایتِ حرکتِ جهانی علیه تروریسم، صالح نمیدانیم. دست امریکا به همه جنایاتی که رژیم صهیونیست در این چند سال انجام داده، آلوده است و در این روزها هم با کمال قساوت و وحشیگری، جنایات خود را دنبال میکند.
البته مبارزه با تروریسم و ناامنىِ فضای زندگی انسانها، یک مبارزه واجب و لازم و یک جهاد است. هر کس بتواند در این مبارزه شرکت کند، باید این کار را بکند؛ منتها این یک حرکت جهانی است و باید رهبرىِ صالحی داشته باشد.
بیانات در دیدار خانوادههای شهدای نیروهای مسلح ۱۳۸۰/۰۷/۰۴