#داستانک پازل گمشده عشق هنگامی که ازدواج کردند، جواد عاشق فرشته بود.هر کاری که از دستش بر میآمد برای راحتی فرشته میکرد. از خرید جهیزیه گرفته تا مهریه همه را بدون اطلاع خانواده اش پیشکش پدر فرشته کرد. فرشته تازه به خانه بخت رفته بود که هنگام…
بیشتر »