قصه طلبگی من

عشق یکی بود و یکی نبودزیر گنبد کبود غیر از خدا هیچکس نبود.

قصه طلبگی من بر می گردد به زمانی که با یکی دو نفر از خواهران طلبه آشنا شدم که این آشنایی باعث شد که با حوزه علمیه آشنا شدم هرچند که در اول حوزه خواهران تنها دواتاق داشت اما می شد آنجا عشق را لمس کرد .

آری اولین جرقه های طلبه شدنم از آنجا شروع شد، که صفا و اخلاص برو بچه های حوزه علمیه را دیدم و فکر کردم کسی که طلبه می شود می تواند آینده معنوی خودش را تامین کند و زمانی که تصمیم قطعی گرفتم که وارد حوزه شوم، خانواده ام به شدت مخالفت کردند.

من هم تا آن زمان نمی دانستم که اطاعت از پدر ومادر یعنی چه؟ رفتم و ثبت نام کردم.چندی نگذشت که با عنایت حضرت ولی عصر (عج)چشم باز کردم دیدم به عنوان طلبه پایه اول در حوزه درس می خوانم در آن اولها که چند کلمه عربی و احکام یاد گرفته بودم فکر می کردم شده ام بانوی اصفهانی!

اما این خوش خیالی ها خیلی نگذشت که دیدم من هستم و یک باری از مسئولیت ها،من هستم و یک بار تکلیف، من هستم و احساس عجز و ناتوانی از اینکه چگونه باید دین خودم را به امام زمان (عج)ادا کنم. با این مسائل دست و پنجه نرم می کردم که دیدم در کلاس پایه اولی ها ادبیات تدریس می کنم. آن اولها بغض راه گلویم را گرفته بود، منی که نتوانسته بودم شاگردی را ادا کنم حالا باید وظیفه استادی را هم انجام می دادم اما هرچه بود با استادی هم کنار آمدم. ولی باید بگویم که اساتید خوبم خیلی چیزها را یادم دادند که اگر از حوزه علمیه ، مردانی بزرگی امثال امام خمینی ها، امام خامنه ای ها برخواستند اما در کنار آنها افراد بی لیاقتی …نیز بیرون آمدند. همچنین یادم دادند که برای رسیدن به مقام انسان های والا راه بسیاری باید بروم اما برای رسیدن به مقام شیخ ساده لوح چند قدم راه است. آنها یادم دادند طوری قدم بردارم که نه جلوتر و نه عقب تر از قرآن نباشم.

یادم دادند که تبلیغ تنها این نیست که بالای منبر بروی و چند تا حدیث بگویی و یا روضه امام حسین علیه السلام بخوانی بلکه تبلیغ این است که حسین گونه تا پای جان از اسلام دفاع کنی و زینب وار باید حادثه عاشورا را به مردم باز گو کنی و همچون حضرت فاطمه سلام الله علیها باید دوشادوش مولا علی علیه السلام از ولایت حمایت کنی. یادم دادمد که از جمله کسانی نباشم که با نام دیم سر دین را می برند و خودشان هم خبر ندارند.

برایم یاد آور شدندکه که دین تنها این نیست که نباید به نامحرم نگاه کرد و یا این نیست که مسجد زن کنج صندوق خانه باشد، بلکه اینها قسمتی از دین هستند. دین شامل این احکام هم است که شرکت در راهپیمایی ها واجب و تکلیف شرعی است.حضور زن در نماز جماعت در صورتی که مفسده ای نباشد واجب است، آری آنها یادم دادند که با حفظ حجابم و عفتم در همه حال از امام ، از ولایت دفاع کنم.

امیدوارم از کسانی باشم که حق سربازی امام زمان تمام کنم و پیوند دهنده جوانان و مردم با اسلام باشم و به خداپناه می برم از روزی که مانندبعضی لز جاهلان باعث غربت اسلام و امام زمان و ولی فقیه باشم و همیشه به یاد خواهم سپرد که برای وصل کردن آمدم نه برای فصل کردن. معصومه نویدی

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.